بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

با اجازه بزرگترها

هنوز وقت دارم . وقت دارم که بزنم زیر همه چیز . اما افتادم توی سراریزی . من یک هفته فاصله دارم . هفت روز وقت دارم که تنها باشم . و بعد از آن تنهاییم تمام می شود و من دو نفر می شوم یا ما دو نفر یکی می شویم . نمی دانم . گاهی تردید دیوانه ام می کند . اما بله واقعی را باید بگویم . و نترسم . نفسم بند می آید وقتی فکرش را می کنم . چادر سفیدم را امروز مامان دوخت . چادر بخت . خوشبخت خواهم شد . همین را می خواهم .وقتم تمام خواهد شد . من زیاد هم تغییر نکرده ام ؟ کتاب خواندنم . غر زدنهایم . یکهو خل شدنهایم . کار کردنم بیشتر شده . و فکر کردنهایم . من همانم . فقط قرار است حلقه ای بیاید برود در انگشت دوم دست چپم جا خوش کند . به سلامتی .

نظرات 5 + ارسال نظر
شبنم چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:39 http://seven-stones.blogsky.com


انشاءالله خوشبخت میشی

شک نداشته باش

ببین قلبت چی میگه

بلانش چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:52 http://pas-Ici.blogfa.com

برای تو باید اشتراس ،موزارت یا حتا شوپن بخواند نه الگار.... برای تو باید فرحت ترانه ای عزیز بخواند خواهری...

born جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:42 http://shahabbaraan.blogfa.com/

باورم نبود اینهمه عاقلی...
باور دارم خوشبخت خواهی شد.

مادر بچا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:30 http://maleke.blogsky.com/

انشاءالله خوشبخت میشی ... واقعا هم اتفاق خاصی نمی افته ..

فقط کمی یاد میگیریم با یکی شراکت کنیم ... راه بیایم ... کوتاه بیایم ... هر دو طرف رو میگم ..

اونم ذره ذره خودش درست میشه اگه دوسش داشته باشی

ولگردوب دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:16 http://acappuccino.blogsky.com/

به سلامتی
دست ... دست ... دست دست
اون اخر سالن دست دست
و کلا کلی صورتک شاد و ارزوی خوشبختی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد