بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

زندگی کار مزخرفی است که بهش عادت کرده ام و شادی گاهی به آن اضافه می شود .  

خسته ام وبه اندازه یک عمر استراحت لازم  دارم. 

و یک آغوش نه چندان غریبه برای گریستن. 

گرفتارم. 

گرفتار گرفتاریهایم. 

کاش دوباره جوانی هایم برگردد و آن خنده های سرخوشانه. 

کاش زندگیم مثل قصه هایی بود از کتابهایی که می خوانم . کوتاه با پایانی خوش. 

مثل پلک زدنی.

نظرات 2 + ارسال نظر
نونوچه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 http://nonoche.blogsky.com/

الان همه چیز عوض شده ...
یه بر چسب بزن به افکارت "تعطیل"

شازده خانوم یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 http://coffeshazde.blogsky.com/

زندگی...........این روزها برای همه خسته کننده شده و گاهی غیر قابل تحمل.تصور کنید این بین مشکلی هم پیش بیاد...دلم میخواد چشمامو ببندیم و خیال بافی کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد