بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

به پهنای صورت اشک ریختم ، برای مادر و پدری که در فیلم " من مادر هستم " . حالا هم دارم همان سی دی که از مغازه بتهوون خریدم را گوش می دهم . " چهار فصل ویوالدی " . به آقا گفتم از اون قلمه ها به من می دهید ؟ آقای فروشنده گفت گلدانها متعلق به برادرش است و وقتی هم گل دارند که نمی شود . قهر می کنند و من نکته ای تازه در باب بنفشه آفریقایی دریافتم .قرار شد یک روز صبح بروم بتهوون و قلمه بگیرم .
نظرات 2 + ارسال نظر
خانوم بلانش(ناتاشا) دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:42 http://chatr-e-ajori.blogfa.com/

فروشنده ای که قول قلمه داده به شما از دوستان من هستش...پیگیرش شدم...گفت هنوز گل دارن :)

بله گل دارند اما قلمه های دیگه اشون که ندارند ! تازه من هر روز خیره خیره از اونجا رد می شم . فک کنم منو شناختن ...

خانوم بلانش(ناتاشا) سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:58 http://chatr-e-ajori.blogfa.com/

من وقتی لینک وبلاگتونو بهش دادم خوند...کلی براش جالب بود...مطمئن باشین این بار دست خالی برنمی گردید :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد