بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خوشبختی چیست ؟

اینکه بعد از مدتها بروی به جاهای نوستالژیک و تنها باشی . زیر باران باشی . کتاب مورد علاقه ات را از شهر کتاب نیاوران بخری . " چیزی تو کشو نیست " و بعد تق تق کنان از پله ها بالا بروی و برسی به سالن شلوغ پلوغ انتظار خلیج فارس . بلیط را بگیری و دو تا از دوستهای دوره راهنمایی و دبیرستانت را با سر و صدا ببوسی و یک جور حس خوبی داشته باشی که آنها را دیده ای . منتظر باشی . چشم بچرخانی برای آشناهایی قدیمی . و هما روستا را ببینی ، سیاه پوش و بهش تسلیت بگویی .همسر و دوستانت بیایند برای دیدن تئاتر برهان . در جای عالی بنشینی و کیف کنی . و بعد از دیدن صحنه ها لذت ببری. بلند بخندی . بخندی . فکر کنی .بخندی . فکر کنی . فکر کنی . فکر ... و بعد دست  بزنی برای پایان نمایش .و بعد تمام برگهای پائیزی را ، تمام درختان بلند فرهنگسرای نیاوران را به قول مادام بلانش تمام قد ، سفید پوش ببینی و باز کیف کنی . و تا خانه شاد باشی و از شادی او خوشحالتر .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد