بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

نزدیک است یا دور ؟ نمی دانم

پدرم خواب دیده . خواب دیده، من مرده ام . و او دارد بسیار گریه می کند و وقتی اینها را تعریف می کند ، تمام سالهایی که در خانه پدری بودم و فکر می کردم که دارد اذیتم می کند ، را فراموش می کنم و می روم برایش چای می ریزم و می گویم از حالا شروع کن . از حالا محبت کن ، از حالا باش و ببین که معلوم نیست چه کسی ، کی و کجا می رود .و می دانم آن لحظه چقدر برایش سخت بوده و چقدر دوست داشته که اینها خواب باشد و وقتی از خواب بیدار شده ، چه احساس خوبی داشته که همه اینها یک خواب بیشتر نبوده است .
نظرات 2 + ارسال نظر
بی پـــــــروا چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 http://www.bparvaaa.blogfa.com

عمرت زیاد میشه..

حیران سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:57 http://www.hyrani.blogfa.com

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد