بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

مویه

از دیروز ، تصویر دختر موطلایی ، از جلوی چشمام دور نمی شود . می شناسمش ؟ یکی از اقوام دور است . اما می بینمش . گاهی . قَبلَنها . دخترکی که خنده اش همیشه جلوتر از خودش هست . وقتی می دیدمش ، پیش خودم می گفتم این دختر کوچک ، چقدر بزرگ است . فکرش ، روحش و دلش می خواهد با بزرگترها صحبت کند . مودبانه سلام می داد و لبخندش محو نمی شد . حالا به امروز فکر می کنم . آیا امروز هم لبخندش هنوز روی لبهایش هست ؟ نه . مامان می گفت : نمی دونی دخترش چطوری گریه می کرد ! و من اشک از گوشه چشمهام افتاد . حالا تصور می کنم دختری که بزرگ می شود با موهای طلایی و بدون اینکه طعم داشتن پدر را بچشد در این سالهای نوجوانی .پدری که در جنگ آسیب دیده و حالا از دست رفته است و او از امروز فاطمه موطلایی دختر شهید است .

نظرات 3 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:31

جنگ ظالمترین پدیده بشریت هست متنفرم ازش خدا صبرشون بده

بهاران جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:44 http://http://sanjaghhayeman.blogfa.com/

وبلاگت را دوست دارم
همین ...

گلی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:12 http://abnabatchobii.blogfa.com

جنگ منفور است و دفاع مقدس.......خوش بحال فاطمه ی موطلایی...پدرش اسطوره است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد