بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

سهم من

یک کتاب ، دو تا و سه و چهار تا کتاب دارم . یک کتاب برای مادر شوهرم است که ترجمه کردند و به تازگی چاپ شده ، دیگری نمایشنامه لابیرنت است که خواهر مردخانه ترجمه کرده ، همزمان دارد اجرا می شود ، برایم امضا می کند و بهم هدیه می دهد . کتاب سوم را لگو بهم هدیه می دهد در مورد مدارس ژاپنی و داستانی در مورد آن است .کتاب دیگر گتسبی بزرگ فیتس جرالد را شیرین بهم می دهد ، بخوانم و بعدی هم قانون عشق لورا اسکیول . کتاب ها را روی هم می چینم . بعد از چهار روز ، آمده ام خانه . همه گلدانهایم را آب می دهم . فقط سبزی هایم کمی سوخته اند . شاید باید جعبه سبزی هایم را با خودم ببرم . حالا برای کلاس داستان نویسی مانده ام چه بنویسم . دیالوگها می آیند و می روند . اما باز خوب نمی شود .

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:50 http://elaherezaei.persianblog.ir/

سلام
الهه رضایی مجری سالهای کودکی شما را به سایت خود دعوت میکند.

http://elaherezaei.persianblog.ir/

محسن دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:52 http://www.fantasyfans.persianblog.ir


درورد.
خوشمان آمد،وقت کردید سری هم به ما بزنید
www.fantasyfans.persianblog.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد