بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

به من فرصت بده باز از سر لطف ، دچار تو ، گرفتار تو باشم .

ساعت همین زمان بود و باران می بارید . در این ابتدای تابستان چه هدیه خوبی است باران و زیر باران ماندن و بودن با عشق . دلم می خواست بیدار باشی و تو هم مثل من دستت را زیر باران می گرفتی و کیف می کردی . حس می کردم برگشته ام . برگشته ام به روزهایی که جوان بودم و عاشق . دل توی دلم نبود . باران یک ریز می بارید و با من در همه شهر بود . من دوباره عاشق شده بودم و دلم می خواست همه شادیم را در صدایم بریزم .
نظرات 2 + ارسال نظر
دختری از فصل سرما جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:52 http://seem-gray.blogsky.com

دلم باران میخواهد ...

دیشب باران می بارید ...

بلانش دوبوآ شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:58 http://www.tenesiv.blogfa.com

: )
باز باران با ترانه می‌نوازد نوای شبانه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد