ساعت همین زمان بود و باران می بارید . در این ابتدای تابستان چه هدیه خوبی است باران و زیر باران ماندن و بودن با عشق . دلم می خواست بیدار باشی و تو هم مثل من دستت را زیر باران می گرفتی و کیف می کردی . حس می کردم برگشته ام . برگشته ام به روزهایی که جوان بودم و عاشق . دل توی دلم نبود . باران یک ریز می بارید و با من در همه شهر بود . من دوباره عاشق شده بودم و دلم می خواست همه شادیم را در صدایم بریزم .
دلم باران میخواهد ...
دیشب باران می بارید ...
: )
باز باران با ترانه مینوازد نوای شبانه ...