زود می رسم ، آنقدر زود که می توانم بروم پارک قیطریه و راه بروم . دور تا دور و راه های رفته و نرفته . یواش می روم . تند می روم . خوب شد ریباکم را پوشیدم . درختان ، ابرها و همه چیز عالی هستند . دوباره فردا تکرار می کنم . خوب بود . فکر می کنم فرصتی خوب است که باید و ازش استفاده کردم .هوا عالی است . تنهایم . باز هم عالی است .بی خیالم . بی خیال همه چیز و فقط آدمها را می شمارم ببینم چند بار از کنارم رد شده اند .
واقعا عالیست استفاده کن حتما
...
...
بابا پوسیدیم اینقدر کارهای تکراری کردیم. دیگه فکر انجام این کارها هم باعث تهوع میشه برام.
اما من نه . کاری که دوست دارم حتی اگه تکراری باشه انجام میدهم . مثل نوشتن .