بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

آبان پرتقالی

دستم بوی پرتقال می دهد .یاد تو می افتم ، انگار سالیان سال گذشته ، شب بود ، زمستان سرد و من بین عاشق بودن و نبودن ، بین بودن و نبودن اصلاً معلق بودم . تو نشسته بودی روبه رویم و آرام و با احتیاط پرتقالی با پوست نارنجی پائیزی را پوست می کندی .قرار بود که پرتقال را با هم بخوریم که خوردیم . قرار بود همدیگر را ببینیم که دیدیم و قرار شد که همدیگر را فراموش کنیم . نمی دانم . فراموش کردیم .
نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:01 http://mojas.persianblog.ir

حال آدم هرجور که باشد پاییز هزار رنگ می افزاید. اما هرچه باشد دست آدم بیشتر به نوشتن می رود

مدثر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:50

تمام قرارهایمان را فراموش میکنیم.....

کژال جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:23 http://jayeehavaleyemah.blogfa.com

آخ که فراموش کردن بعضی چیزها در پاییز چقدر سخت تر است.

Ellie جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:00

تو وبلاگ شما میشه با گوشی نظر گذاشت.ولی تو وبلاگ بلانش نمیشه. من وبلاگ ندارم .اگه بلانش ادرس جدیدشو تو وبلاگ خودش نذاره؛بیاد تو وبلاگای دوستاش بگه؛ شاید من پیداش نکنم؛ اگه بلانش ادرسشو اومد ب شما گفت؛ یا شما ادرشو پیدا کردید؛ من میام از شما میپرسم؛اخه تو وبلاگ شما میتونم نظر بذارم؛ ولی اونجا با گوشی نمیشه نظر گذاشت

A یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:44 http://s0onev.blogfa.com

جالب بود
و تلخ!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد