بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

رنگی در بی رنگی

پالتهای رنگم را از توی کمد در می آورم ، رنگهایی که خودم درست کردم ، می پاشم روی مقوا ، رنگ روی رنگ ، قرمز و صورتی و زرد و نارنجی و آبی و سبز . رنگهایی که دوستشان دارم . که شاید وقتی تو بدنیا آمدی ، رنگ ها را ، زیبایی ها را دوست داشته باشی . نمی دانم . من که هنرمند نشدم ، نقاش یا نویسنده نشدم . شاید تو روزی کسی شوی . کسی که خودش را بشناسد. احساساتش را بشناسد و خودش را دوست داشته باشد.
نظرات 4 + ارسال نظر
زهره سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 13:39

خیلی به حال این روزات غبطه می خورم
خیلی
مطمئن باش برا خودش ادم بزرگی میشه خیلی بزرگ

مهم انسان بودنه . حالا بزرگ یا کوچیک ، فرقی ندارد.

هانیه سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:10 http://bi-vazni

پس کمک ش کن اونی بشه که دوس داره

من سعی می کنم راه رو بهش نشون بدم ، خودش باس انتخاب کنه.

born سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 22:27 http://shahabbaraan.blogfa.com

تو هم هنرمندی و هم همه کس..همه کس کودکی که از وجود توست و با نفس های تو نفس می کشد..هنرمندی که دنیای پیچیده ی رنگ ها را در کادرهایی کوچک و ساده ترکیب میکند..تو هنرمندی دوست داشتنی هستی..

اگرم چیزی هست از صدقه سر دوست خوبی چون توست .

هوار چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:19 http://havar58.blogfa.com

اگه مثه تو بشه که ماه شده

واقعا ؟؟ مرسی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد