بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بوی نرگس ، بوی کیک

آمده بالای سرم ، می داند وقتی خوابم بیاید حرصم می گیرد بالای سرم سر و صدا کند. با اینکه همه اینها را می داند میاید و بلند بلند می گوید : نرگس نرگس ، نرگس اومده.سرم را بلند می کنم ، می بینم با یک عالم گل نرگس اینهمه ذوق زده است . بوی گلها خواب را می پراند . دخترک هم با آوازهایش این خوشحالی را بیشتر می کند.
دخترک دیروز همین طور که قِل می خورد یک قدم به عقب رفت .همین طور که چهار دست و پا بود. حرفهای تازه ای با خود از سر شادی تکرار می کند ف و پ است. می گوید پ پ پ و لبهایش را به می فشارد . 
کیک پخته ام برای تولد عموی دخترک .بوی وانیلش همه جا را برداشته و آب دهانم حسابی راه افتاده .باید صبر کنم برای خوردنش .

نظرات 2 + ارسال نظر
born شنبه 27 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:18

خوش به حال عموی سلما
خوش به حال نرگس ها که برای تو آمدند..

عزززیزم برای شما هم درست می کنم . نرگس هم می خرم .

مکث شنبه 27 دی‌ماه سال 1393 ساعت 21:27 http://www.cheragh13.blogfa.com

نرگس...نرگس

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد