بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

شیوه مادری مثلاً

کلاس خطم تمام شد . همان وسط گرما و ماه رمضان و آخرین سرمشقم هم نهال دوستی بنشان بود .برنامه مان دوباره همان شد . عصرهای پیاده روی با کالسکه توی پارک .همه مامانهایی که به پارک می آیند با کالسکه و بچه هایشان مثل من نیستند . می نشینند یا با موبایل حرف می زنند . یا با دیگر مامانها در مورد بچه هایشان صحبت می کنند . من حوصله نشستن و حرف زدن ندارم . اخلاقم نیست . بنشینم و با موبایل حرف بزنم . با سرعت زیاد در تمام مسیرهایی که کالسکه عبور می کنم راه می روم . دخترم هم دوست دارد . یعنی به حالت عادی کلافه می شود و دلش نمی خواد در کالسکه بنشیند . پیرمردی هست هر روز که می رسیم می خواهد با دخترک  بای بای کند و او هاج و واج نگاهش می کند . بچه های دیگر را می بیند با انگشت نشان می دهد و خوشحالی می کند . کمتر حرف می زند و اخلاقش مثل خودم است در مواجه با افراد ناشناس . نمی دانم خوب است یا نه . اما راحت نمی توانم با دیگران صمیمی شوم حتی در مورد های ساده زندگی حرف زدن .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد