بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اگر تو بودی، شاید ما هم مهاجرت می کردیم، مثل دوستت که رفت با پسرش و خانمش. باورم نمی شد اما اینستاگرام جایی است که همه از هم خبر دارند و بی خبرند.

عکسهای غرق در شادی را می بینند و فکر می کنند که چقدر زندگی فلانی خوب است.

دریغ و آه که فلانی، هیچ دلخوشی در زندگی ندارند.

تو تنها ماندی؟ درست را تمام کردی و سربازیت را خریدی، ایتالیا و آلمان و ... را هم رفتی.

من و ماندم و حوضم.

من و ماندم هزاران سوال بی جواب و هزاران اگر ...

اگر تو بودی... حالا که نیستی  من فقط ادای زندگی را در می آورم.

شاید روزی هم گذاشتم و رفتم.

شاید روزی از این قفس پریدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد