بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خنده های تو را می شمارم و این بار بیشتر خندیدی، می دانم شب غم بیشتری خواهی داشت. به اینکه اگر او بود چقدر بهتر بود و چقدر همه چیز کامل بود.

اما چه می شود کرد؟

من هنوز در بیست و سالگی ام مانده ام ، تو در سی و سه سالگیت نمان.


منتظرم، منتظر بودن کار همیشگی من است، منتظر اتفاق های خوب زندگی.

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 00:19

بدترین لحظات زندگی شنیدن علاقه ای هست از ادمی که حسی بهش داریم، علاقه ای به فرد دیگه ای!
منتظر بودن خوب نیست
حرکت کن
سال نو شما هم مبارک باشه

موافقم باید حرکت کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد