بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

محله تازه

امروز که در خیابانها می چرخیدم و از این اداره به آن اداره می رفتم که کارهای مزخرفی که مجبوریم را انجام دهم ، از این امضا بگیرم و از این اتاق به اتاق بشوم، از این ساختمان به آن ساختمان بشوم،

به خودم می گفتم این خیابانها ، این آدمها، اینها ترسناک نیستند، فقط آشنا نیستند. با اینکه دفعه سوم یا چهارم بود اما هر جا را راحت پیدا می کردم، می رسیدم. باز به خودم می گفتم می توانی اینجا را به عنوان محل زندگی بپذیری ، مگر چه فرقی دارد؟

اصلا خانه چه معنایی دارد؟

برای من که بیشتر ساعات روزم را کار می کنم چه فرقی می کند شب کجا بخوابم؟

تنها همسایه ای نباشد که آزار بدهد، 


فقط همین.

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 01:50

اینطور که متوجه شدم شما معلم هستید، با ٥ سال سابقه در اموزش و پرورش میتونید مجوز مدرسه غیر انتفاعی بگیرید، درامد خوبی هم داره. لازم نیست خودمان رو با شرایط وفق بدیم، میتونیم شرایط رو به نفع خودمون کنیم.
کمی به خودتون برگردید و به خودتون اعتماد داشته باشید

من یک معلم ساده در مدرسه غیرانتفاعی هستم و اداره مدرسه غیرانتفاعی به این سا دگی نیست. الان مدارس بی کیفیت که دنبال دانش آموز می گردند زیاد است ، که اگر انها هم نباشند باید درشان بسته شود.

محسن شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 01:52

عنوان رو نخوندم!
اسباب کشی کردید، امیدوارم خونه بهتری باشه براتون و بهترین ها تو خونه جدید براتون اتفاق بیوقته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد