بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

از صبح هیچ ندارم بگویم جز فریاد، فریاد خشم و عصبانیت. چه بگویم؟ درد را به چه کسی باید گفت؟ از فردا دوباره همه فتنه گر و آشوبگریم. چه خوب با کلمات بازی می شود، دروغ گفتن ایرادى ندارد.دروغ گویان کجا هستند؟

چرا جوابى نمى دهند؟ چرا

عصبانیم.

درد دارم و بغض.اشک دارم و ناله. این چه سرنوشت شومی است که بر سر ماست.

فقط یک لحظه خودت را جای آنها بگذار که در هواپیما بودند

خودت یک لحظه بگذار جاى بازماندگان.

باز همین طور بودی؟

آه 

آه

آه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد