بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خانه تازه دردسر دارد. راهش دور است و من که باید در مدرسه حاضر باشم، به کلاسهایم بروم و دخترک که باید هر روز هشت صبح در کلاسش حاضر باشد و مسیر دور است و پنج صبح بیدار شدن طاقت فرساست. داشتیم به این چیزهایش عادت می کردیم. یکى دو شب را در خانه پدرى می ماندیم که کمتر برویم و بیاییم . اما هفته پیش که دزد آمده سر وقت واحد پایینى مى شود گفت خیال جمع نمی شود که خانه خالی بماند. که دیوارها حفاظ ندارند و این ساختمان یک جورایی بی در و پیکر است ىقتی همسایه بالایی وقت و بی وقت مشتری های خیاطیش زنگ در را می زنند. حال فکر کن طرف آمده باشد برای پرو لباس می تواند در راهرو بماند و وقتی خیالش راحت شود برود سروقت خانه خالى و همسایه های دیگر هم این همه سر و صداى شکستن  در را بگذارند به حساب تعمیر آسانسور. آسانسوری که سالم است. و به روی خودشان هم نیاورند. البته که در آسیب دیده و دزد به کاه ان زده و در ضد سرقت را نتوانسته باز کند اما دلهره انداخته به جان . و این یعنی ناامنی. و باز یکی از دروغهای  فروشنده  برملا می شود که اینجا خیلی امن است و بیتر مواقع در خانه باز می گذاشته می رفته. مگر می شود؟

حالا باز منتظر حفاظ بمانیم. حفاظ کشوئى که بیاید قفل بزند روی در شاید کمی خیالمان آسوده گردد.

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 15:35

سلام و درود
با حفاظ حتما وضع خوب میشه
در مورد خیاطی همسایه هم یه شکایت کوچیک کنی حل میشه
دلیلی نداره تو اپارتمان کسی کار راه بندازه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد