بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اینجا نشسته ام. خسته ام اما بوى نرگسهایى که دیروز برای مامان خریدم حالم را بهتر می کند.

باید لباسهایم را دربیاورم و بنشینم سر این کتاب که تمام نمی شود. کتاب بریت ماری اینجا بود، از فردریک بکمن. کلا کتاب نچسبی است برعکس مردی به نام اووه همین نویسنده.

برادر کوچکم برایم یک رز بزرگ قرمز آورده که گذاشتمش در گلدان نرگسها. بوی رز را هم دوست دارم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد