ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
صبح که بیدار شدم خوابت را دیده بودم که بالاخره ازم خواستگاری کردی و می خواستیم با هم باشیم تا همیشه. مثل همان که برایم نوشته بودی. چون دیشب دیدم که برای عکسم قلب فرستاده بودی و قلبم یکهو ریخته بود پایین. اصلا عکس را گذاشتم که تو را ببینم. در عالم رویا آمدی ولی دیر بود. ته دلم خوشحال بودم. مهم همان بود. بعد خوابهایم قاطی پاتی شد و نوبت تو شد که بیایی که مثل قایم موشک بازی بود. تو بودی و من . اما از من در می رفتی و بعد هم من خودم را پنهان کردم. چرا؟
اما حالم خوب بود. حالم خوب بود و وقتی همگناه را می دیدم دلم مثل جوانی بیست و دو ساله قنج رفت برای عاشق شدن. برای عشق. برای چیزی که ته دل آدمی بلرزد.
چیزی که ته دل را بلرزاند، چه احساس قدیمیه شیرینی. خیلی وقته برای من اتفاق نبفتاده
خوشا به حال کسایی که لینک من هستند از غم دوجهان کشککی جستند گرچه از دست بی اف و جی افهای خود خستند ولی دل به وب با حال من بستند دست و روی خو را بشستند شبانه روز تو وب من نشستند گرتو هم خواهی ببینی روی آسایش و خوشی را حرف الکی نزن و لینک بکن سارای موش موشی را منتظر جواب لینکت هستم پیشاپیش از خرید رژ لب و پنکک مست مستم