بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

من هیچ وقت برایت تولد آنچنانی نگرفتم.  عکست را استوری نکردم و بهت خوشگل و مهربان نگفتم. ننوشتم برایت که چه روح لطیف داری اما همیشه عیدها به یادت بودم و در سفر بهت زنگ می زدم و می پرسیدم چی لازم داری. همین. چیز دیگری یادم نیست. خودم را با دوستانت مقایسه می کنم. نه تحصیلات عالیه در حد شماها دارم نه زیبایی و نه پولدارم. حتی بی حجاب هم نیستم که خجالت نکشی از عکس دو نفره مان در پیجت. و هنوز باورم نمی شود که من جزء دوستانت نیستم. چرا بغض می کنم؟ ته دلم می گویم خوشحال باشد. من را می خواهد چکار.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد