بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بر علیه زن بودن

برای اولین بار در ساحل شروع کردم به جمع کردن ته سیگارها. به زنهایی نگاه می کردم در طول ساحل گوشه و کنارش، وسط و ابتدا و هر جایی که می شد زیراندازی روی شنها انداخت ، دراز کشید و روغن برنزه زد . دراز کشید و کتاب خواند. دراز کشید و پارچه ای روی صورت انداخت. میوه ای خورد. نوشیدنی خنک یا حتی غذا.  دیگر کسی کرونا را به یاد نمی آورد. و حتی صورت به صورت هم سیگار می کشیدند. یک نایلون را دستم کردم و یک نایلون را کیسه زباله. زیر آفتاب دولا می شدم و زباله ها را بر می داشتم. ته سیگارهای رژی، رسیدهای خرید کارت های شتاب، درهای قوطی آب معدنی، پوست هندوانه و نوار شفاف پاکت سیگار و خود پاکت. کیسه ام پر شد اما هنوز همه ساحل را نجوریده بودم. گاهی ما زنها این همه بی توجه و ملاحظه می شویم. ما آدمهایی می شویم که عروسک بودن را می پسندیم نه انسان بودن را. هیکل مان را به سمتی می بریم که مردان خوششان بیاید نه خودمان. دست می بریم به ترکیب هیکلمان چون مد شده و همه این کار  را می کنند. چون زنهایی هستند که سینه هایشان را عمل کرده اند و روزی ممکن است جلوی پای شوهرمان سبز شود. آنجا زنهایی هستند که کارشان این است. و من از علیه خودمان بودن می ترسم. ما زنان کی متحد می شویم؟؟؟

نجات دهنده ما خودمان هستیم زمانی که خودمان را بیشتر دوست بداریم و با هم یکی شویم.

نظرات 1 + ارسال نظر
لطافت های روح یک خانووم جمعه 16 خرداد‌ماه سال 1399 ساعت 00:48 http://l-r-y.blogsky.com

هم کارتون رو دوست داشتم و هم طرز تفکرتون رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد