بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

ندای آغاز


این بیت شعر سهراب منظورش به فروغ است

چقدر پر احساس و زیبا.


مثلا شاعره ای را دیدم

آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش

آسمان تخم گذاشت.



این بند در شعر (ندای آغاز)چه کسی بود صدا زد سهراب


آمده.

می بینی چقدر قشنگ است.

فروغ آنقدر قشنگ به آسمان زل زده و انعکاس پاکی و آبی آسمان در چشمانش را دیده انگار که آسمان در چشمش تخم گذاشته.



امروز این شعر را خواندیم.

شعر سهراب سپهری.

به خانه باز می گشتم و همچنان که چتربازها چترهایشان را بر فراز آسمان مثل بادبادکی به آبیش پریده بودند من 

انعکاس آسمان را در کاسه آب کنار رختخواب سهراب که روی پشت بام انداخته بود، می دیدم.



این شب که همه را خواب گرفته، تنها بیدارش شاعر است. 

شبی طولانی که باید در اکنونش ، در حوضچه اکنونش ، زندگی کرد و با کودکی به جلو رفت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد