بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

ماورا

دخترک می گوید چرا من نیرو ندارم؟

من با تعجب می پرسم یعنی چی نیرو نداری؟ و او ادامه می دهد چرا یخ نمی زنم یا آتش ندارم؟ وای خدای من دخترم می خواهد نجات دهنده باشد.

دیشب در آینه ماشین یکهو یاد خودم  افتادم که از فقر منزجر بودم و دلم می خواست همه دنیا را همه بچه های کار را نجات دهم.

حالا دخترم می خواهد نیرو داشته باشد که دنیا را نجات دهد. بهش می گویم در واقعیت هیچ کس هیچ نیرویی ندارد. همه اش مال کارتونهاست.

باور نمی کند. اگر خدا نیرویش را نشان می داد شاید باور می کرد. جلوی چشم خودش.هان؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد