بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

پری دریایی منم نه ویرجینیا ولف تو

من

پری کوچک غمگینی را

میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نی‌لبک چوبین

مینوازد آرام، آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه میمیرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

دلم برای پری دریایی خانه ضدخاطرات تنگ شد، اسمم را زدم و یک عکس بی ریخت ازدوران دانشجویی دانشگاه آزاد آورد با مشخصاتم، خیلی جالب بود که تاریخ فارغ التحصیلیم را زده بود همان موقع که انصراف داده بودم. بعد یاد تو می افتم دم دانشگاهتان. وای خدا اولین و آخرین بارم بود . تهران جنوب را دیدم. هنوز قلبم به تپش می افتد. دیگر آدامسم را هم توی جوب جلوی مغازه نمی اندازم. بعد تو رفتی تجریش یک عالم شال های رنگی خریدی که نیلو برداشتشان. چرا کنارم نماندی توی عکس؟ گفتی می خواهی رییس جمهور شوی.

دلم برایت خیلی تنگ شده. کاش تاتر داشتی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد