بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

فکر می کردم که اینجا برسم حالم خوب می شود اما همه چیز برعکس شد، همه چیز درهم و برهم بود، بدتر هم شد. دوری و دوستی مصداق بارز ماست. باید همینطور بود. همیشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد