بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

۲۲تیر

امروز استرسم کمتر شده با اینکه صبح جای ایمپلنت خیلی درد گرفته بود، دو بار بیدار شدم و بعد از اینکه قرص خوردم نشستم سریال آن شرلی را دیدم، این نسخه جدید و تازه نتفلیکس خیلی جذاب و قشنگ و خوش آب و رنگ است. دخترک را مدرسه دم خانه ثبت نام کردم، دارم به پادکست رادیو سانسور گوش می دهم، درباره جهان با من برقص است. 

عصر هم می روم بخیه ام را می کشم و بر می گردم.

فعلا تا اطلاع ثانوی سعی می کنم جایی نروم. فقط کارهای مهم و ضروری.باشد که کرونا تمام شود.

چه آرزویی!؟

فکر کنم امروز سالگرد روزی است که لباس سبز پوشیدم، نه سال پیش.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد