بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

تو نیز بیداری

بعضی آدمها از نصیحت کردن خسته نمی شوند، چقدر احمقند. چقدر بی فکر که هر چه دلشان می خواهند ازدیگران بشنوند را به دیگران می گویند.

بی خواب شده ام. دندانم درد می کند و وقتی تصمیم می گیرم که بخوابم دردش دوباره بر می گردد، 

بالاخره سریال آن شرلی تا اینجایی که آمده را دیدم و تمام شد. توی ذهنم فکر می کنم اگر کنار تو بودم باید حتما کیشلوفسکی و تارکوفسکی و استانیلاوسکی می دیدم، یعنی مسخره ام می کردی اگر عاشق آن شرلی باشم؟ عاشق سریالهای رومانتیک و شاعرانه ؟  مواجهه گیلبرت و آن را چند بار می دیدم؟

فکر می کنم تو هم بیداری .امیدوارم خوب باشی.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد