بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

معاشرت

صبح شده ، خنک است. به حرفهای دیشب فکر می کنم. آیا من همان آدمی هستم که نشان می دهم یا چی؟ اینجا یکسری حرف زده شد و شنیده شد. گفتند ما تو را خیلی دوست داریم و بهت احترام می گذاریم، باورشان کردم. وقتی اینجا هستم باورشان می کنم. وقتی به خانه خودم می روم کمی تردید و بعد انکارشان می کنم. شاید دقیقا آنها هم همنیطور هستند.شاید هم نه. من انتخاب اشتباهی کردم اما دارم در این انتخاب رشد می کنم. من حرفها را گوش می دهم. وقتی میبینم بهش عمل نمی شود معترض و شاکی می شوم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد