بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

فکرهای نو

مانده ام خانه بابا. حوصله برگشتن به خانه خودم را ندارم. انگار به یک مسافرت طولانی آمده ام. واقعا احتیاج به بی قید و  بی مسئولیتی خانه دارم. نه اینکه اینجا بست نشسته ام. کمتر کار می کنم. کارهای کلاسهایم را کمی انجام دادم. ابزار یک دوره را نوشتم. بعد هم یک پیشنهاد کاری را دارم سرچ می کنم ببینم شدنی است یا نه. اگر بشود به نظرم هیجان انگیز و راه گشا است. امیدوارم راهم را پیدا کنم.

باز خوابم نمی برد.

و به تو فکر می کنم که در هیچ کجا نیستی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد