بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

برای تولد فخری جان ملک پور

سلام فخری جان

سالهاست که می بینمت، سالی ده روز و بعد دوباره می رود تا سال بعد. امسال نشد. امسال نشد ببینمت. همین امسال که شناختمت و همین امروز که تولدت بود. تولدت مبارک بانوی مهرماه. عزیزم دلم برای لبخندت چقدر تنگ شده.

سهم ما از نگاه شما ده روز بو که امسال به خاطر کرونا مقبول نیفتاد. خانم مهربانی که هر شب می آیی و در صندلی بفل دست خاله جان می نشستی در روضه  ، ده روز اول محرم. می دیدمت با چادر توری مشکی که چه باوقار بر سر می گذاشتی. 

امسال که فهمیدم هر بار چه نازنینی را می دیدم و نمی دانستم بهرین پیامیست زن ایران روبه رویم بوده بهم لبخند می زده گاهی که چشم در چشم می شدیم و سلام می کردم  صدایش را می شنبدم که بهم سلام می داد.

آخ قلبم.

کاش فردا بتوانم با دسته گلی بیایم  دم خانه تان و زادروزتان را تبریگ بگویم فخری جان.

چقدر غصه خوردم که دستهایت را می دیدم و فیلمهایت را می دیدم در حال هنرنمایی اما نمی دانستم که بارها دیدمت.

خیلی دوستتان دارم.

تولدتان مبارک.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد