بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

صبوری

دارم به کتاب دوست داشتن آگاهانه گوش می دهم. خواننده کتاب بسیار شمرده و واضح و سر صبر کتاب را می خواند. این باعث می شود کتاب را خوب بفهمم و لازم نیست چند بار فایل صوتی را گوش بدهم.

صبح شده و نور پاشیده بر اولین جمعه مهر ماه . فردا باید به مدرسه ای تازه سر بزنم برای یادگیری نرم افزار کلاس مجازی. برای همین ماندنم خانه مامان. دیروز مشق های کلاس مربی هنرم را نوشتم. یعنی نشستم و تمرکز کردم و هر چه ایده می آند می نوشتم. از این کار خوشم می آید. فکر می کنم وقتی این کار را در کلاس با بچه ها انجام بدهم چه احساسی دارند یا چقدر هیجان زده می شوند.

باید حتما امتحان کنم.

بعضی از آدمها در کل زندگیشان طوری بار آمده اند که قطره ای آب از دستشان نچکد. گداصفت طور بار آمده اند. و اصلا نمی توانم ذهن و طرز فکرشان را درک کنم. آدمهایی که فقط برای خودشان و محدود تنگ چند آدم نزدیکشان می خواهند و دیگر برای بقیه خیری ندارند. واقعا غم انگیز است. دنیای تنگ نظران دنیای عجیب و غیرقابل قبولی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد