بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

شوک نیمه شب

با صدای جیغ و گریه وحشتناک بچه همسایه بیدار شدم. و هنوز که هنوز است خوابم نبرده. صبح ساعت نه کلاس دارم و آلارم گوشیم را روی هشت تنظیم شده. آمدم روی کاناپه آبی و دارم به پادکست چنل بی قسمت سوم آتیلا امبروش که شروع به دزدی کرده در بوداپست.

همه اش دارم به کارهای هنری نقاشها و کسانی که می شناسم فکر می کنم که ازشان ایده برای کلاس بکشم بیرون.

یک کم دیگر می روم توی اتاق تا بخوابم. یعنی امیدوارم خوابم ببرد.

شاهنامه خوانی پر از غلط فراستی را در اینستاگرام  در برنامه کتاب باز دیده بودم اما حالا آمده معذرت خواهی کرده . به نظرم مثل حرف خودش وقتی آدم چیزی را دوست دارد دانشش را می برد بالا. و کلی عذرخواهی کرده بود و این یعنی نقد درست. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد