بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

آدم به آدم می رسد.

اتفاقی که دیروز افتاد منحصر به فرد بود. ما نشسته بودیم در کنار دیوار آبی، منتظر بازدید از کلاس آنلاین کتی جان ماندالا که یکهو دیدم پسرک و دخترک نازنین دوست سالهایی دور در قاب لب تاب ظاهر شد. بعد قلبم داشت از جا کنده می شد. که سالها فقط نوشته های هم را خوانده بودیم و حالا صداهایتان و صورت ها و لبخندها و حتی طرز حرف زدن و نقاشی کشدن پسرک من را پرت کرد به سالهایی پیش.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد