بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

شب بود، ماه پیدا بود، تاریک

شب شده، ماه کمی لب پریده است اما زیر خروارها ابر می رود و  باز در می آید. بعد کمی که جلوتر می رویم مریخ پیدا است. از لابه لای ابرها بیرون می افتد. تاریک است. حقیقت ماجرا پنهان است. حقیقت آدمها پنهان است. در دل آدمها چه می گذرد؟ در تنهایی هایشان، در خوب و بدشان چه می کذرد؟ آدم هیچ نمی داند. مثل همین ابرها که ماه را می پوشانند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد