بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

شب بی ستاره

در تاریکی هیچ چیزی پیدا نبود جز ماه. ماه لب پریده بود. درختان بلند تبریزی بالا رفته بودند. از لابه لای شاخه ها ماه را می دیدم. راه انتها نداشت. خطوط خشکیده شالیزار در تاریکی پر رنگ بود. زمینها خشک بود. برنجها برداشته شده بودند. بخار آب زیاد بود. ستاره ها پیدا نبودند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد