بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

روز آخر

وقتی قسمت آخر را گوش می دادیم و لقمه های صبحانه را فرو می دادیم و یکی یکی آرزوهای قشنگ می گفتی دلم غنج رفت. آخ چه قشنگ می گفتی. آخ. آخ. دوستانی که ده ساله همدیگر رو ندیدند. موشکهای کاغذی توی آسمون

وای وای دلم می خواهد هزار بار دیگه گوشش بدهم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد