بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خانواده پیرسون نازنین

فصل جدید this is us خیلی وقت است که آمده و من را یاد تابستان پارسال انداخت که بدون وقفه تمام فصل های قشنگش را دیدم. چقدر دلم برای پیرسون ها تنگ شده شده بود و چه جالب که باز هم با تولدشان شروع شد و حالا آنها هم مثل من چهل ساله شدند. خوابم نمی برد. و نشستم اولین قسمتش را دیدم. برای فرار از دلشوره ای که گرفتم راه بدی نبود اما نمی دانم چطور بگیرم بخوابم. داستانم را ننوشته ام. کتابها را کامل نخوانده ام و هنوز کلی کار برای شنبه دارم. 

دلم برای ماجراهای جالب و قشنگ ، دوستی ها و دعواهاشان و مخصوصا جک که بهترین بابای دنیاست، تنگ شده بود. وسوسه شدم قسمت دومش را ببینم. می خواهم تند تند نبینم که هر شب یک قسمت داشته باشم و طول بکشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد