بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بی خوابی و سردرد توی این چند روز زیاد بوده و اینکه حالا گریه هم بهش اضافه بشود چیز بدتری است. تا حالا اینقدر احساس بدبختی و ناامیدی نکردم. چرا اینطوری می کنند باهام؟ چرا آدم های نزدیک به خودم اینقدر بد شدند؟ یعنی من بد هستم و آنها خوب؟ نم فهمم. وقتی ازش سالها بگذرد و وقتی اتفاق بدی بیفتد می فمییم چرا اینطور بوده! ا اصلا چرا اینطور شده. چرا باید اینطور باشد؟ یعنی کسانی که دم از خدا می زنند اینطوری با آدم رفتار می کنند؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد