بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

وقت آن شده،که طوری بنویسم که برسم به مرحله ای که نوشته هایم چاپ شود. فقط بدنبال همین راهم. همان چیزی که استاد جلسه اول بهم گفت. باید هر روز بنویسم. آنقدر بنویسم که نوشتن بشود چیزی در پوست و گوشت و خونم. در ذهنم بنویسم. مدام کلمه بیاید. کلمه ببینم. مطمئنم روز چاپ شدن کلماتم نزدیکند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد