بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

امشب  وقتی ت  را بغل می کردم چقدر کیف داشت. دلم خیلی برایش تنگ شده بود. بوی نوزاد و پرز موهایش که تازه درآمده، صورت گردش و چشمهای روشنش. وقتی بغلش می کنم درد و غصه هایم را فراموش می کنم و اصلا دیگر به چیزی فکر نمی کنم. دوستش دارم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد