بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خفگی

از صبح یک چیزی توی گلویم گیر کرده، نمی دانم چیه اما هر چه هست دارد خفه ام می کند. 

ساعت چهار و نیم ... نمی دانم می توانم حرف بزنم. خیلی وقت است با کسی حرف نزده ام. ازخودم نگفته ام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد