بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

فریاد بی صدا

می دانی اینجا چند ساله شده؟؟؟

از هشتاد و دو تا حالا . وقتی بیست و دو ساله بودم تا الان. وقتی عاشق بودم تا حالا که هنوز عاشقم. یک عاشق دیوانه که زندگی را می خواهد به عشق . من از راهنمایی می نوشتم. 

من هر لحظه و هر زمان که توانستم نوشتم. نمی دانم. چقدر دفتر و سررسید سوزاندم از نوشتن های روزمره ام. اما اینجا تنها جایی است که باقی مانده. هر ساعت که غمگین بودم ، شاد بودم ، متنفر بودم یا هر چه که بودم همه را در دل خود نگه داشته. و من مثل یک توپ دایره ای چرخیدم و گرد و گرد تر شدم و سعی داشتم که خوب بچرخم. با چرخ روزگار و خودم. تمام تلاشم این بود که با خودم مهربان باشم. وقتی خودم را دوست داشتم توانستم مهربانیم را به بقیه بدهم. پس بهترین کار مراقبت از خودم  است. و باز هم می نویسم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 19:23

اینجا خیلی خوبه.خیلی...
اجاق دلتون گرم،چراغ اینجا روشن...
بله.لطفا خیلی از خودتون مراقبت کنید

فقط می تونم بگم ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد