بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

داغ دلم

پرسه در مه فیلمی که خیلی دوستش دارم و هزاران بار دیدمش. و حالا این  رادیو دیالوگ  از دیالوگ های این فیلم تکرار می شود. هر قسمتش از این فیلم تکه برداری کرده است. 

فیلم بعدی که اسمش را فراموش کرده ام با بازی حامد بهداد و رویا نونهالی که هیچ وقت کامل از اول تا آخر ندیده ام اما ماجرایش را می دانم. ماجرایش نفسم را تنگ می کند. دردناک و غم انگیز است.

همه خوابیده اند و من صدای ماشین ظرف شویی را می شنوم که مثل یک نیمچه طوفان کوچک است وقتی پره هایش می چرخد و آب می ریزد روی ظرفهای کثیف. مثل دل من می شود که انگار توی دلش رخت می شورند. 

بعد آهنگ قمیشی طلوع من طلوع من گریه ام می اندازد. زود قطعش می کنم که اشکم بیشتر نشده. 

چرا نمی خوابم؟


نظرات 1 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1400 ساعت 19:20

من ام خیلی دوسش دارم.مثلا سکانس قدم زدن شون،...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد