بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اعتراف

توی پیج سولماز یک مامان ازش پرسیده دخترم بیست و یک سالشه و می دانم که با همکلاسیش دوست شده و کارشان به بوسیدن زیر گلو رسیده، چیکار کنم اگر کارشان به جاهای دیگر برسد؟ یک مامان دیگر هم همینطور. خودم را می گذارم جایشان. هر دو خیلی ترسیده بودند. و سولماز با توجه به شرایط و محیط زندگیش نوشته این خیلی طبیعی و عادی است. هر کس با توجه به فرهنگ خودش باید نتیجه گیری کند .،چقدر تصمیم گرفتن سخت است. چقدر دختر داشتن سخت است. من خودم مادری هستم که هنوز در زندگی خودم هزاران داستان دارم چطور می توانم ده سال دیگر دخترم را که هفده ساله شده است را راهنمایی کنم. شاید ده سال دیگر طور دیگری بودم. عاقلتر و باهوشتر. حداقل با حرفهای ساده یک نفر اینقدر زود وا ندهم.

 ازت کنده می شوم. حتما این روزها سرت گرم است. خیالم جمع می شود که دنبال دوست داشتن کسی هستی .می روی پی زندگی خودت. و خوشی.

صبح شده. باد همچنان می وزد و اصلا نخوابیده ام. 

نظرات 2 + ارسال نظر
سلام جمعه 16 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 10:13

ایراد از صاحب خانه هاس
که حاضر نیستند خانه هایشان را ارزان به زوج های جوان بدهند
ایراد از پدر و مادر هاس که ازدواج آسان را فراموش کرده اند
ایراد از دولت است که شغل ایجاد نمی کند
نتیجه همان بوسیدن زیر گلوی دختر صاحب خانه ها به وسیله ی پسری که شغل ندارد

افشین جمعه 16 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 13:31

چرا بوسیده شدن زیرگلوی یک دختر بیست و یک ساله اینقدر چالش برانگیز می شود؟!
مگر نه این است که سال گذشته است از هیجده سالگی اش؟!
پس این همه نگرانی برای چیست؟!
مگر نه این اسj که "نیاز" به بوسیدن و بوسیده شدن داشته و این نیازش برطرف شده است؟!
بالاخره روزی می رسد که دست از کنترل گری فرزندانمان خواهیم برداشت و آزادی آن ها را برای روابطشان به رسمیت می شناسیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد