بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

جذاب دل انگیز

اشک شوق می دود توی چشمانم وقتی می بینم که خیلی بهتری.عزیزدلم.


موقع غروب وقتی می رفتم برسم خانه شاگردم خورشید مثل یک قرص آبنبات نارنجی شده بود و آنقدر قشنگ بود که قلبم را ذوب کرد. 

لابه لای ابرها بود و بعد دایره کاملش پیدا شد و به آسمان آتش زد و رفت. 

بعضی از آدمها در زندگی اینطورند ، آتش می زنند و می روند و تا مدتها روح و روان  آدم می سوزد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
رهآ دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 22:11 http://Ra-ha.blog.ir

غروبای قشنگی داره این روزا، ی نارنجی خیلی خوشگل.
فقط کاش هوا آلوده نبود، فکر کن ترکیب اون نارنجی با آسمون آبی چی میشه ... آخ کاش بارون بباره، باد بیاد، هوا تمیز شه ... آسمون آبی شه ..

اصلا یک چیز عجیبی است. منم منتظر برف و بارونم

سمانه یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 21:06

چند روزه دارم میخونم شما رو.... و دوباره دلم تپید برای نوشتن.....

چه عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد