بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

زمان طلایی

روز تعطیل اگر نبود من از هم پاشیده می شدم. اگر کار خانه نبود من دق می کردم. هدفونم را بعد از یک کلاس آنلاین زدم و راه افتادم در خانه ای که یک ماه نبودم ، تمیزکاری، روفت و روب و شستن هر چه که دستم می آمد. حالا که می نویسم هنوز لباسها خشک نشده اند ، یک غذا را نیمه رها کرده ام و هنوز سراغ بازنویسی قصه ام نرفته ام. چند تا تکه پاره از سریال های فیلیمو و نماوا دیدم که بهم چسباندمشان، بد از آب در نیامد. و حالا هم سریال خانه کاغذی که تازه فرصت کردم شروع کنم به دیدن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد