بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

دنباله رو

وقتی تو چهل و دو ساله بودی ، من چند ساله بودم ؟ حالا من چهل و یک ساله دارم می شوم تا چند ماه دیگر. دنیای عجیب و کوچکی است. آن موقع می خواستی چیزی را بهم بگویی . عشق در هر سن و زمان و لحظه امکان پذیر است. حالا من چهل و یک ساله دارم، جا پای تو می گذارم. من به اندازه تو اطالاعات ندارم. می دانم. کتاب نخوانده ام. اما از تو یاد گرفته ام. تو الگوی من بودی و هستی. و حالا کوچکترها از حرفهای من دهانشان باز می ماند. مثل همان موقع که من دهانم باز می ماند. دارم در جا پای تو قدم بر میدارم ، انگار.

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1400 ساعت 06:58

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد