بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

همسایه طبقه دوم، که وقتی در حیاط می نشینیم پنجره هایش کمی پیداست و درختها جلویشان را گرفته اند، انگار کرونا گرفته.

اواسط هفته پیش فهمیدم ؛ وقتی با دخترک روی تخت نشسته بودیم . من دراز کشیده بودم و داشتم به ابرهای سفید آسمان نگاه می کردم. کتاب دستم بود. گاهی می خواندم، گاهی زل می زدم به حرکت ابرها. صدای سرفه اش آمد. 

من و دخترک در سکوت حیاط چند بار شنیدیم که مردی سرفه می کند.

صدا خیلی نزدیک بود.ترسیدم. گفتم شاید در حیاط خلوت ساختمان پشت خانه است. آنجا که قبلا خندوانه ضبط می شد و مدیریت بحران است مثلا. بلند شدیم  آمدیم بالا. گفتم شاید ویروسها در هوا پخش شوند بیایند و کار دستمان بدهند.

حالا هم تک سرفه هایش را می شنوم.،بعد از چند روز شنیدن سرفه ها ، وقت و بی وقت نشان داد که همسایه روبه رویی است.

امیدوارم زودتر خوب شود.


۱۴۰۰/۵/۱۸

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد