بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

نیمه شب باران گرفت و این صدای قطره های باران است که روی سرم ، موهام، دستهام و صورتم می چکید.

باران دوم شهریور قشنگ بود. همینطور دراز کشیده بودیم و خوابمان رفته بود که ابر بزرگی رسیده بود بالای سرمان و بارانش گرفته بود. چقدر خوشبخت بودم.

و قشنگترین خاطره ای شد از خوابیدن روی پشت بام تابستان چهارصد.


۱۴۰۰/۶/۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد